سم عشق...
و مرا آنقدر آزردی .. که خودم کوچ کنم از شهرت .. تو خیالت راحت .. می روم از قلبت .. میشوم دورترین خاطره در شب هایت تو به من می خندی .. و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی .. بر نمی گردم نه! می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب دارد .. عشق زیباست و حرمت دارد .. تو بمان .. دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت سرد و بی روح شده است .. سخت بیمار شده است .. تو بمان در شهرت ..
نظرات شما عزیزان:
…
بکنم دل ز دل چون سنگت ..
Power By:
LoxBlog.Com |